یک خانه دار در خانه باید بتواند همه کارها را انجام دهد. پسر صاحب تصمیم گرفت که او نیز اسپرم را از کیسه بیضه خود بمکد. هر چقدر زن بالغ سعی کرد به او توضیح دهد که این جزو وظایف او نیست، همه چیز بی فایده بود. خوب، چون شرایط چنین بود و برای حفظ رابطه اش با اربابانش، حاضر شد این کار را هم انجام دهد. و به نظر می رسد که او راضی بود - بدون اینکه آن را از شکاف خود خارج کند، پایان داد.
دخترها به دنبال تفریح بودند، سوار ماشین. گاهی خودشان را هیجان زده می کردند. ظاهراً آنها می خواستند یک حس جدید داشته باشند، بنابراین آنها به یک پسر جوان و خوش تیپ عجیب و غریب پیشنهاد دادند. بعد از کمی متقاعد کردن و صحبت موافقت کرد و یکراست سر کار رفت. دخترها با او ارتباط برقرار کردند، به او ضربات بادکنکی دادند، در حالی که دو نفر در حال لعنت بودند، سومی زوج را نوازش کرد.